کد خبر:1372
پ
۳۹۰۳۳

آیا به زنان خودسرپرست اجازه زندگی عادی میدهید؟!

افزایش آمار زنان خودسرپرست در جامعه‌ی شهری ما موضوعیست که با نگاهی گذرا به پیرامونمان، به صحت آن پی می‌بریم. بانوان مطلقه که اغلب، سرپرستی فرزند را هم به عهده دارند، علاوه‌بر گرفتاری‌های معمول زندگیِ پس از طلاق، با نوعی خشونت نرم اجتماعی هم مواجهند که پیامدهای آن‌، برایشان گاهی بیشتر از خود طلاق است. […]

افزایش آمار زنان خودسرپرست در جامعه‌ی شهری ما موضوعیست که با نگاهی گذرا به پیرامونمان، به صحت آن پی می‌بریم.

بانوان مطلقه که اغلب، سرپرستی فرزند را هم به عهده دارند، علاوه‌بر گرفتاری‌های معمول زندگیِ پس از طلاق، با نوعی خشونت نرم اجتماعی هم مواجهند که پیامدهای آن‌، برایشان گاهی بیشتر از خود طلاق است.

در همین شهر خودمان کمیاب بودن خانه‌‌ی اجاره‌ای برای این بانوان، قصد سوءاستفاده‌ از آنها در موقعیت‌های مختلف، بی مهری‌ها و متهم شدنشان به اموری ناخوشایند، جلوه‌هایی از خشونت اجتماعی علیه آنان است که بطور جدی بر زندگیشان اثر می‌گذارد.‌

روایت‌های این زنان از تجربه‌ی زیسته‌شان در شهر نشان می‌دهد که آنها برای رسیدن به یک “موقعیت نرمال” در زندگی، با سختی‌‌هایی روبرو هستند.‌
به گفته‌ی این بانوان همشهری، نیرنگ‌بازی‌ها و نیز طرز تلقی‌های‌ ناخوشایند اجتماعی نسبت به آنان، گاه چنان است که اغلب ترجیح می‌دهند مطلقه بودن خود را بروز ندهند!
این روایت‌‌ها آئینه‌ای در برابر ما قرار می‌دهد که خود و شهرمان را در آن ببینیم و در فرهنگ و ارزش‌هایمان قدری بازاندیشی کنیم.
شهر‌ ما زمانی به شهری امن و انسانی تبدیل می‌شود که ساختار فرهنگی‌اش به “تمام گروه‌های اجتماعی” حس برابری و امنیت بدهد.
طلاق یا فوت همسر، نوعی “ناتمامی” است که بر خانواده‌‌ای تحمیل می‌شود و این زنان، راه دشوارِ تمام کردنِ ناتمامی‌ها و احیای روانی خود و فرزندانشان را در پیش دارند؛ با ارزش‌های غلطمان سد راه آنان نشویم.‌
اینکه برداشتهای فرهنگی منفی در مورد زنان تنها بر کدام پایه شکل گرفته و آیا مبتنی بر واقعیت است یا خیر، چندان مهم نیست. مهم این است که با افزایش تعداد زنان مجرد، نحوه‌ی مواجهه‌‌‌‌‌مان را با مفهوم “تنهایی زن” تغییر دهیم و بدانیم که هر نوع صدمه‌ی روانی یا اجتماعی که بر هر گروهی در جامعه وارد می‌کنیم، دیر یا زود شلاق‌هایش بر تن خود ما و خانواده‌‌ی ما نیز خواهد خورد. چراکه آسیب‌های اجتماعی، زنجیروار هر کدام بر دیگری اثر می‌گذارند و در نهایت، کلیّت جامعه را درگیر می کنند.
هرچند که این ساختارهای رسمی جامعه هستند که باید نقش اصلی و محوری را در سامان دادن به زندگی بانوان تنها داشته باشند، اما اصلاح فرهنگی و تغییر ذهنیت جمعی هم لازم است.
همه‌ی ما می توانیم و نیازمندیم که بتوانیم از یکدیگر حمایت کنیم. باید آغازی تازه در ذهنمان شکل دهیم؛ بر حق زندگی آزاده‌وار و شرافتمندانه‌ی بانوان شهرمان توافق کنیم و “فضای فرهنگی” شهرمان را طوری بسازیم که در آن هیچ گروهی در اثر بی‌مهری‌ها مجبور به انکار هویتش نشود؛ بلکه تمام کسانی که بناحق به حاشیه ‌رانده شده‌اند، دعوت شوند به خودبیانگری و تعالی دادن به حیات فردی و اجتماعی‌شان. می‌توانیم بسادگی با نو کردن منش و بینشمان، این شهر را منبع آرامبخش و پناهگاه عاطفی سختی کشیدگان اجتماعی کنیم.
/م. مختاری
🏡سهندیمیز

سایت خبری سهندیمیز
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

اخبار فوری